تو در میان مصرع های گم شده ام حضور داری..در میان نقاشیهای رنگ نشده ام
و در تمامی بارانهایی که بی بهانه می بارد
بغض ان ابرهایی...
تو در درخشش یک سیب سرخ میان دستهای حوای خیالم میخندی ودر مهربانی یک انار سرخ و شیرین میان دستهای رویاهام ترک میخوری. تو چون سپیدار های بلند در کنار پرچینهای انتظار سایه داری..تو کیستی که همیشه سرک میکشی دزدانه به لبخندهای
ان سوی اینه ها