پل ابی

تمرین

پل ابی

تمرین

از شب هراس دارم ودروغ


خورشید می وزد
بر انگشتان مه گرفته ام
واین کهنه اوراق می رقصد
بر نام لیلی


وتو زاربزن
بر ستاره ای که می سوزد بی غروب
درهماغوشی کلمات
واین مثنوی ننوشته
در اتش  شعله  کشد
از رنگ دروغ
من اما هنوز
چشمانم را میدوزم به افق
اسمان را بگو
اندکی دیرتر
چادر به سر کشد
هنوز با خورشید محرمم

حتی ........

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد