پل ابی

تمرین

پل ابی

تمرین

یادمون میره .....


می بینید چقدر شگفت انگیزیم
تو بعضی کارا.
ادم میخواد دوباره برگرده بره تو همون
بهشت که به زور یه سیب ناقابل ازونجا
بیرونش کردند.
چشم درشتا چه تاج گلی بودند که حالا نوبت
این چشم بلبلیاس.
با اون سریالهای(لااله الا الله)ادمووادار میکنند
حرفی بزنه
..میخوام خفه خون بگیرم ولی
این چش بادومیا دست از سر م بر نمیدارن
!.اونم یک نه دو نه سه شایدم سر به هزار بزنه
جون مادراتون اینقد کشت و کشتار اونم از نوع درجه چندم با شمشیرو نشون ندید..
ادم دوازده ساعت کابوس می بینه(چیه زندگیه خودمه دلم میخواد بیست ساعتشو خواب باشم
تازشم ازین سریالهای کره ای که بهترشوتوخواب میشه دید.)
بعد استقبالو  ب ب ی ن ی       د و ازدحام رو                              
باور کنید قبل از مرگ یکی ازین مشاهیر همین
کشور خودمون یک درصد همچین استقبالاتی نشده
چرا؟ واسه اینکه هزار و یک دلیل داره.یکیش  همینه
که  اگه بخوان سریالی ازینا بسازند که    همیشه بعد از ه
هفت کفن اتفاق میفته..اونم درمه و غبار و وبدبختی و خیانت خانوماشون یا اقایونشونوازین مسائل..دلایل دیگرشوازمن بهتر میدونید                      

تروخدا نفت روندید برا این سریالهای
بادومی.

اما خوب ببخشید من قسمت کار افرینی مسئله یادم رفته بود..دقیقا قضیه همینجا اتفاق میفته..ببینید واسه چندنفر دوبلر ومترجم و..........کار افرینی میشه..بنده اون حرفارو ..فک کنم  نباید میزدم..البته اعتقام غیر ازینه..تا نظرتو چی باشه..؟ خوب کی اهمیت میده یه نفر خوشش نیاد همه که جومونگ جز زندگیشون شده..واقعا که....
راس میگن وا ادم وقتی این سریالومیبینه یادش میره کرایه خونه باید بده..صابخونه رو شکل تسومیبینهوووووو.....بعد مینویسم  اگه خدا بخواد

هنوز


با صدای زنگ در بطرف ایفون رفت
گوشی رو برداشت.باورش نمیشد.تصویر مرتضی در کنار دختر
وپسری جوون که بلند بلند میخندیدند
--راستی بابا گفتی سالها قبل تو این کوچه عاشق کی بودی؟
گوشی تو دستش لرزید !
با صدایی لرزان گفت:بفرمایید
-سلام ببخشید..اگه اجازه بدید اومدیم خونه رو ببینیم .…
-متاسفم اقا  دیشب خونه رو اجاره دادم

احساس و دعوا

...تا این اواخر دنیای حس و شاعری برامجالب بود
اما الان دیگه نیست
دوستی که با ذوستمم دوسته  میگه
همش توخودشون این احساسا دعواشونه!
جرات داری نسیمی از حس  مخالف رو فقط استشمام یا
خیال کنی

.همچین بند و بساط حستو به اتیش میکشند که اون سرش ناپیدا.
نه همشون
.خیلیاشون قابل احترامند ومنظورم
اونا نیستند.
البته پیش کسوتاشون و      بعضی تازه واردهااونقدر عاقلند و بالغ 
 که  هر نسیم مخالفی
با تحسین نگاه می کنند.یا قانع میشن یا قانعت می کنند
اما یه عده شون
 که ادعای خدایی دارند.شایدم سر خورده سرخورده
چنان حس تورولگد مال میکنند که عمرا دیگه
از کنار حس رد شی و یا به فکرت خطور کنه
که تو هم حسی داشتی
واقعا دلم میسوزه براشون.
مثلا دعواشونو ببینید سر یک نقطه
سریک  کسره
نه این قانع میشه نه اون
تازه ادعای اینم دارن که فکرشون روشنه
البته به زور چند تا لامپ اضافی
هرکسی برا خودش چند تا نوچه جمع میکنه
تا پشتش خالی نباشه..
بابا ادبیات!
فقط کافیه پای صحبت یکی که هیچ ادعایی
نداره بنشینید تا قضیه رو بفهمید.
البته اگه کسی با اون حس قوی اینو بخونه مطمئنا
منو با نوشته هامو به اتیش میکشه
به کسی برنخوره.حرفای دوست دوستمه..بی تقصیرم.
اونم  گفت :بعضی افراد قلیل .
ناوارد ..فک کنم